هوالمحبوب
آخرین ساعات سال 1386 نیز رو به اتمام است و من هنوز در اندیشه زمستانم. انگار آمادگی وارد شدن به بهار را ندارم. اینجا همیشه بهاره ولی دل من همیشه زمستانه . انگار ذوق نوشتن هم تو وجودم رو به اتمام هست.خدایا کمکم کن تا تو را دریابم.
سالی که رو به پایانه سالی پر از خیر و برکت بود ولی من نتونستم پس اندازی داشته باشم.میدونم یه چیزی تو زندگی کم دارم یه عشق دنیوی . بالاخره این یکی را در سال آینده پیدا میکنم.بهار داره به من لبخند میزنه. چه بخواهم و چه نخواهم تا ساعاتی دیگر من در آغوش بهار خواهم بود.بهار نوید روزهای خوب برای من و یک شروع دوباره برای همیشه هست.امیدوارم که در این شروع دوباره بهار بتونم بهاری بیاندیشم.
پس به یاد روزهای خوب برایتان آرزوی صحت سلامتی و توفیق بیش از پیش از خداوند خواستارم . صمیمانه ترین تبریک های من را به مناسبت آغاز سال نو پیشاپیش پذیرا باشید. دوست تان دارم.خداحافظ.
دوستمان داری؟
منظورت منم
ممنوووون
خواهش می کنم